1- کارشناس ارشد، گروه روانشناسی، دانشگاه اردکان، یزد، اردکان، ایران
2- دانشیار، گروه مشاوره، دانشگاه اردکان، یزد، اردکان، ایران ، Y.rezapour@ardakan.ac.ir
3- استادیار، گروه مشاوره، دانشگاه اردکان، یزد، اردکان، ایران
چکیده: (929 مشاهده)
مقدمه: اعتیاد یکی از دغدغههای اصلی بهداشت عمومی در سراسر جهان است که دارای پیامدهای منفی بیشماری برای فرد و جامعه است.
هدف: این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد انجام شد.
روش: روش پژوهش همبستگی و از نوع معادلات ساختاری است. جامعه این پژوهش زنان و مردان معتاد مراجعهکننده به مراکز ترک اعتیاد در سال ۱۳۹۸ بود. برای این منظور ۲۰۰ نفر از معتادان به شیوه نمونهگیری در دسترس، از میان افراد ارجاع داده شده به مراکز ترک اعتیاد استان یزد انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامههای اضطراب وجودی ویمز و همکاران (۲۰۰۴)، آسیب دوره کودکی برنشتاین و همکاران (۲۰۰۳)، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (۱۹۸۸)، پرسشنامه گرایش به تغییر میلر و تونیگان (۱۹۹۶) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل معادلات ساختاری، رگرسیون چندگانه و همبستگی پیرسون و نرمافزار Spss نسخه ۲۴ و Amos نسخه ۲۴ مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی بهطور مستقیم به ترتیب بر کاهش و افزایش گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p). همچنین نتایج نشان داد که ضربات عاطفی و حمایت اجتماعی بهطور غیرمستقیم نیز به واسطه اضطراب وجودی بر گرایش به تغییر در افراد معتاد تأثیر دارد (۰/۰۵>p).
نتیجهگیری: نقش میانجی اضطراب وجودی در ارتباط بین ضربات عاطفی دوران کودکی، حمایت اجتماعی و گرایش به تغییر در افراد معتاد معنیدار بود، بنابراین ایجاد حمایت اجتماعی بیشتر برای فرد، تخلیه هیجانی نسبت به آسیبهای دوران کودکی به همراه برنامهریزی برای کاهش اضطراب وجودی با استفاده از مداخلات روانشناختی میتواند گرایش به تغییر و ترک را در افراد معتاد افزایش دهد.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
تخصصي دریافت: 1401/1/29 | پذیرش: 1401/6/16 | انتشار: 1401/7/2